ظهور و حكومت حضرت مهدى(عجل الله تعالي فرجه الشريف) نيز بسان بعثت رسول(صلي الله عليه و آله) تحولات عظيمى را در پى خواهد داشت و از جمله زن امروز را كه با آب و رنگى مدرن تر به دوران جاهليت باز گردانده شده را وارد مرحله جديدى
از كرامت و شخصيت خواهد نمود.
زنان در دوران پيروزي وحاکميت عدل مهدي(عليه السلام) حرکت و رشد چشمگيري خواهند داشت.
آنان چنان از علم و معارف اسلامي بهره ميبرند که حرکات و رفتارشان، بر اساس قانون خدا است.
بر اين پايه به بهترين وجه ممکن به تربيت فرزندان با ايمان(در کنار حرکت فرهنگي خود) اقدام ميکنند.
امام باقر(عليه السلام)فرمود: در زمان امام مهدي(عليه السلام) به شما حکمت داده ميشود،
تا آنجا که زن در درون خانهاش مطابق کتاب خدا و سنت پيامبر(صلي الله عليه و آله) قضاوت ميکند".[1]
همچنين در آن دوران زنان از امنيّتی بینظيری برخوردار خواهند بود و بيش از هر زمان ديگری در طول تاريخ از دست ظلم و تجاوز انسانهای
شرور در امان خواهند بود تا جاييکه در روايت آمده است: «راه ها به گونه اي امن مي شود که زنان جوان از جايي به جاي ديگر،
بدوم همراه داشتن محرمي سفر مي کنند و از هر گونه تعرض و سوء نظر در امان هستند.[2]
حال سزاوار است بدانيم زنان در اين حرکت عظيم تاريخی و سرنوشت ساز چه نقشي را ايفا مي کنند و چه مسؤوليتي بر عهده دارند
و كدام فعاليتها و مسئوليتهاى حكومتى در اختيار زنان لايق و كاردان قرار خواهد گرفت.
هر چند طبق بعضي از روايات اکثر پيروان دجال را يهود و زنان تشکيل مي دهند،[3] ولي در کنار آنان زناني مومن و عفيف نيز هستند
که در حفظ عقيده خود سخت کوش بوده، از اوضاع پيش از ظهور بسيار متاثرند.
برخي از زنان از ثبات قدم و روحيه جهادگرانه اي برخوردارند و هرجا مي روند با جنگ تبليغاتي عليه دجال،
ماهيت ضد انساني او را آشکار مي سازند.
برپايه بعضي روايات نقش زنان در زمان حضور به نقش زنان در زمان پيامبر(صلي الله عليه و آله) تشبيه شده است[4] و
وظائفی همچون رساندن آب و غذا به رزمندگان، آشپزي، نگه داري وسايل رزمندگان، تهيه دارو، رساندن مهمات،
تعمير تجهيزات، انتقال شهدا، شرکت در جنگ هاي دفاعي، تشويق رزمندگان براي عزيمت به جبهه، تشويق آنان در صحنه نبرد و …
برای آن تعريف شده است.
در بعضي روايات ديگر تصريح شده است که زنان در بخش درمان و بهداشت مشغول فعاليت هستند.
از بعضي روايات ديگر مي توان استفاده نمود که تعدادي از زنان از مديران و کارگزاران حکومت امام زمان خواهند بود
و در پستهاي مديريتي فعالانه نقش خواهند داشت.
حال سزاوار است بدانيم زنان در حکومت قائم آل محمد(عليه السلام) چه مي کنند؟ چه کساني هستند؟ چند نفرند؟
از کجا مي آيند و چه مسؤوليتي برعهده دارند؟ براساس برخي از روايات، حضور و نقش اين زنان ازنظر زمان و موقعيت، را می توان
در چهار دسته مورد بررسی قرار داد:
الف) زنان هم عصر حضرت حجّت[5]
اولين گروه از زناني که به محضر امام زمان(عليه السلام) مي شتابند آنهايند که در آن ايام مي زيسته اند
و همانند ديگر ياران امام(عليه السلام) به هنگام ظهور در حرم امن الهي به خدمت امام(عليه السلام) مي رسند.
در اين باره دو روايت وجود دارد:
امّ سلمه ضمن حديثي درباره علايم ظهور، از پيامبر روايت کرده است که فرمود:
«در آن هنگام پناهنده اي به حرم امن الهي پناه مي آورد و مردم همانند کبوتراني که از چهار سمت به يک سو هجوم مي برند
به سوي او جمع مي شوند تا اينکه در نزد آن حضرت سيصد و چهارده نفر گرد مي آيند
که برخي از آنان زن مي باشند که بر هر جبار و جبار زاده اي پيروز مي شود. »
همچنين جابر بن يزيد جعفي، ضمن حديث مفصلي از امام باقر(عليه السلام) در بيان برخي نشانه هاي ظهور نقل کرده که
«به خدا سوگند، سيصد و بالاتر از ده نفر مي آيند که پنجاه نفر از اين عده زن هستند که بدون هيچ قرار قبلي در مکه کنار يکديگر
جمع خواهند شد. اين است معناي آيه شريفه: «هرجا باشيد خداوند همه شما را حاضر مي کند. زيرا او بر هر کاري توانا است.»[6]
از کلمه"فيهم” که در روايت آمده استفاده مي شود که اين پنجاه زن از جمله 313 نفرند.
و تعبير به “رجلا” به جهت تغليب است. همان گونه که در آيه تطهير ضمير “کم” که براي جمع مخاطب مذکر است
به کار رفته و به طور حتم حضرت زهراء (عليها سلام) نيز مشمول آيه است و اگر مقصود امام از وجود آن پنجاه زن،
همراهي آنان با آن 313 نفر بود بايد از تعبير “معهم” استفاده مي کرد، نه “فيهم".
و اگر اشکال شود که: پس چرا اسامي اين پنجاه نفر در بين نام 313 نفر نيامده است؟
در جواب گوييم: با مراجعه به رواياتي که اسامي ياران خاص حضزت را ذکر کرده اند پي مي بريم که نام همه 313 نفر نيامده است
و لذا ممکن است بقيه آنان از زنان باشند که به جهت خاصي نام آنان برده نشده است.[7]
و ديگر اين که اين سيصد و سيزده نفر مانند عدد اصحاب بدر برشمرده شده اند و همه ياران و فرماندهان عالي رتبه
و ازنظر مقام و قدرت درحد بسيار بالايي هستند که برخي با ابر جابه جا مي شوند
و اينها بدون شک با بقيه مردم آن زمان فرق بسيار دارند.
بنابراين اگر بگوييم آنها جزو همان سيصد و سيزده نفر هستند براي آنها رتبه و موقعيت ويژه قائل شده ايم
و اگر بگوييم در زمره ياران ديگر حضرت باشند از امتياز کمتري برخوردارند.
در توجيه و جمع اين روايات گفته شده تعداد 313 نفر هسته اصلي و مرکزي ياران امام زمان(عليه السلام) ميباشند.
حال که ميان 313 تن از ياران حضرت (که کارگزاران و مديران حضرت ميباشند) پنجاه زن وجود دارند،
به اين نتيجه مي رسيم که زنان در پستهاي مديريتي فعالانه نقش خواهند داشت.
ب) زنان آسماني
دسته دوم چهارصد بانوي برگزيده هستند که خداوند براي حکومت جهاني حضرت ولي عصر( عليه السلام) در آسمان ذخيره کرده است
و با ظهور آن حضرت به همراه حضرت عيسي، عليه السلام، به زمين مي آيند.
ابوهريره از پيامبر(صلّي اللّه عليه و آله) روايت کرده که « عيسي بن مريم به همراه هشتصد مرد و چهارصد زن از بهترين
و شايسته ترين افراد روي زمين فرود خواهد آمد.[8]
امّا اينکه اين زنان از امتهاي پيشين هستند يا امت اسلامي زمان پيامبر(صلّي اللّه عليه وآله) و معصومين(عليهم السلام)
يا از دورانهاي مختلف و اينکه آنها از چه زمان و به چه علت به آسمان برده شده اند و براي عهده داري منصبي در حکومت حضرت مي آيند
يا براي مسايل ديگر از جمله پرسشهايي است که اين حديث نسبت به آنها ساکت است.
ج) بانوان منتظر
چهارمين گروه ياوران امام زمان(عليه السلام) بانوان پرهيزکاري هستند
که پيش از ظهور حضرت بقية اللّه(عليه السلام) رحلت کرده اند. به ايشان گفته مي شود:
امام تو ظاهر گشته است، اگر مايلي مي تواني حضور داشته باشي. آنان نيز به اراده پروردگار زنده خواهند شد.
رجعت زنان مربوط به گروه خاصي نيست و هر بانويي خود را با خواسته ها و شرايط زندگي در حکومت مهدي آل محمد(صلي الله عليه و آله)
تطبيق دهد ممکن است در آينده از رحمت خداوندي بهره مند گشته، براي ياري امام زنده شود.
يکي از آن شرايط خواندن “دعاي عهد” است که در فرد، نوعي آمادگي براي پذيرش حکومت آخرين ذخيره الهي ايجاد مي کند.
به فرموده امام صادق(عليه السلام) : هر که چهل صبح دعاي عهد را بخواند از ياوران قائم ما باشد
و اگر هم پيش از ظهور آن حضرت از دنيا برود خداوند او را از قبر بيرون آورد تا در خدمت آن حضرت باشد…[9]
د ) زنان مراجعت کننده
سومين گروه از ياوران حضرت بقية اللّه(عليه السلام) زناني هستند که خداوند به برکت ظهور امام زمان(عليه السلام)
آنها را زنده خواهد کرد و بار ديگر به دنيا رجعت خواهند نمود.
اين گروه دو دسته اند. برخي با نام و نشان از زنده شدن شان خبر داده شده و برخي ديگر فقط از آمدنشان سخن به ميان آمده است.
در منابع معتبر اسلامي نام سيزده زن ياد مي شود که به هنگام ظهور قائم آل محمد(صلّي اللّه عليه وآله) زنده خواهند شد
و در لشکر امام زمان(صلّي اللّه عليه وآله) به مداواي مجروحان جنگي و سرپرستي بيماران خواهند پرداخت.
مفضل بن عمر از امام صادق(عليه السلام) روايت کرده است که « همراه قائم آل محمد(صلّي اللّه عليه وآله ) سيزده زن خواهند بود.
گفتم آنها را براي چه کاري مي خواهد؟
فرمود: به مداواي مجروحان پرداخته، سرپرستي بيماران را به عهده خواهند گرفت.
عرض کردم: نام آنها را بفرماييد.
فرمود: قنواء(دختر رشيد هجري)، ام ايمن، حبابه والبيه، سميه(مادر عمارپسرياسر)،
زبيده ام خالد احمسيه(به نقلي زن هارون الرشيد)، ام سعيد حنفيه، صيانه ماشطه، ام خالد جهنّيه.[10]
صيانه ماشطه، در زمان حضرت موسي مي زيسته است و مادر عمار ياسر در ابتداي بعثت به شهادت رسيد.
حبابه در زمان علي(عليه السلام) و قنواء در زمان امام حسن و امام حسين(عليهما السلام) و بقيه در زمان هاي ديگر زندگي مي کرده اند.
اين گروه سيزده نفري رجعت خواهند کرد و خداوند براي قدرداني از آنها، به برکت امام زمان آنها را زنده خواهد کرد.
در اين روايت امام صادق(عليه السلام) از آن سيزده زن فقط نام نه نفر را ياد مي کند.
در کتاب خصايص فاطميه به نام نسبيه، دختر کعبه مازينه، و در کتاب منتخب البصائر به نام وتيره و أحبشيه اشاره شده است.[11]
اينک به اختصار به شرح حال برخي از زنان نامبرده اشاره مي کنيم.
1- صيانه ماشطه
او يکي از همان سيزده بانويي است که در دولت حضرت مهدي(عليه السلام) زنده شده، به دنيا بازمي گردد.
وي همسرحزقيل، پسر عموي فرعون، و شغلش آرايشگري دختر فرعون بود.او همانند شوهرش به پيامبر زمان خود، حضرت موسي،
ايمان آورده بود امّا همچنان ايمان خود را پنهان مي کرد.
نوشته اند: روزي وي مشغول آرايش دختر فرعون بود که شانه از دستش افتاد و بي اختيار نام خدا را بر زبان جاري ساخت.
دختر فرعون گفت: آيا نام پدر مرا بر زبان آوردي؟
گفت: نه، بلکه نام کسي را بر زبان آوردم که پدر تو را آفريده است. دختر فرعون ماجرا را نزد پدر بازگو کرد و فرعون صيانه را احضار کرد
و گفت: مگر به خدايي من اعتراف نداري؟ گفت: هرگز! من از خداي حقيقي دست نمي کشم و تو را پرستش نمي کنم.
فرعون دستور داد تا تنور مسي برافروزند و همه بچه هاي آن زن را در حضورش در آتش افکنند.
چون نوبت به طفل شيرخوارش رسيد صيانه مي خواست به ظاهر از دين برائت جويد که کودک شيرخوارش به زبان آمد و گفت:
مادر صبر کن که تو بر حق هستي! فرعونيان آن زن و بچه شيرخوارش را در آتش افکنده، سوزاندند و خداوند دراثر صبر و تحمل آن زن
در راه دين، او را در دولت امام مهدي زنده مي گرداند تا هم به آن حضرت خدمت کند وهم انتقام خود را از فرعونيان بگيرد.
2- سميه، مادر عمار ياسر
وي هفتمين نفري بود که به اسلام گرويد و بدين سبب، دشمن را سخت به خشم آورد و بدترين شکنجه ها را براو روا داشتند
و نخستين زن شهيد در اسلام است.[12]
او و شوهرش ياسر در دام ابوجهل گرفتار آمدند و او نخست آنها را اجبار کرد که پيامبر خدا را دشنام دهند،
امّا آنها حاضر به چنين کاري نشدند. او نيز زره آهني به سميه و ياسر پوشانيد و آنها را در آفتاب سوزان نگه داشت.
پيامبر که گاه از کنارشان عبور مي کرد آنها را به صبر و مقاومت سفارش مي نمود و مي فرمود: «اي خاندان ياسر، صبر پيشه سازيد
که وعده گاه شما بهشت است»[13] سرانجام ابوجهل برهريک ضربتي وارد ساخت و ايشان را به شهادت رساند.
خداوند اين زن را به پاداش صبر و مجاهدتي که در راه اعتلاي اسلام نشان داد و بدترين شکنجه را از دشمن خدا تحمل کرد،
در ايام ظهور مهدي آل محمد(صلّي اللّه عليه وآله) زنده خواهد نمود تا تحقق وعده الهي را ببيند
و در لشکر ولي خدا به ياوران آن حضرت خدمت کند.
3- نسيبه، دختر کعب مازنيه مشهور به ام عماره
او معروف به ام عماره و از زنان فداکار صدر اسلام است که در برخي از جنگهاي پيامبر اسلام( صلّي اللّه عليه وآله) شرکت جسته
و مجروحان جنگي را مداوا کرده است.
او در جنگ احد بهترين نقش را ايفا کرد. با ديدن صحنه فرار مسلمانان و تنها گذاشتن پيامبر به دفاع از جان شريف پيامبر پرداخت
و در اين راه بدنش زخم هاي فراوان برداشت. پيامبر عزيز اين فداکاري را ستود و به فرزندش عماره چنين فرمود:
امروز مقام مادر تو از مردان جنگي والاتر است.[14] پس از فروکش کردن جنگ، نسيبه با سيزده زخم سنگين
به همراه ديگر مسلمانان به خانه برگشت و به استراحت پرداخت. با شنيدن فرمان پيامبر خدا(صلّي اللّه عليه وآله) که مجروحان جنگ
بايد به تعقيب دشمن بشتابند، نسيبه از جاي برخاست و آماده رفتن شد، امّا به علت شدت خونريزي نتوانست شرکت کند.
همين که پيامبر از تعقيب دشمن برگشت، پيش از آنکه به خانه برود، عبداللّه بن کعب مازني را براي احوالپرسي نسيبه
و سلامتي وي به نزد او فرستاد و چون از سلامتي وي آگاه گشت شادمان موضوع را به پيامبر خبر داد.
نسيبه از کساني است که براي ياري امام مهدي(عليه السلام) زنده خواهد شد.[15]
4- امّ ايمن
از زنان پرهيزکار و خدمتکار حضرت رسول(صلّي اللّه عليه وآله) است. پيامبر به او مادر خطاب مي کرد و مي فرمود:
«هذه بقية اهل بيتي»[16] يعنی اين زن، باقي ماندهاي از خاندان من است. وي همواره در کنار زنان مجاهد، در راه خدا،
در جبهه جنگ به مداواي مجروحان مي پرداخت.[17]
ام ايمن از شيفتگان خاندان امامت، بسيار شريف و مومن بود که در ماجراي فدک، حضرت زهرا(عليهاالسلام) او را به عنوان شاهد
معرفي کرد. وي پنج يا شش ماه پس از پيامبر از دنيا رفت.[18] خداوند به برکت مهدي آل محمد(صلي الله عليه و آله) به هنگام ظهور،
او را زنده مي گرداند تا در لشکرگاه امام به خدمت گماشته شده و همواره در کنار زنان مجاهد در راه خدا،
در جبهه جنگ به مداواي مجروحان بپردازد.
5- امّ خالد
با توجّه به وجود دو بانو با اين نام در تاريخ به نظر ميرسد که مقصود، ام خالد مقطوعة اليد (دست بريده) باشد که يوسف بن عمر،
پس از به شهادت رساندن زيدبن علي بن الحسين در کوفه، دست او را به جرم شيعه بودن قطع کرد.
در کتاب رجال کشي درباره شخصيت و مقام اين زن فداکار از امام صادق(عليه السلام) مطلبي ذکر گرديده که حايز اهميت است.
ابوبصير گويد: در خدمت امام صادق(عليه السلام) نشسته بوديم که ام خالد مقطوعة اليد از راه رسيد.
حضرت فرمود: اي ابابصير!آيا ميل داري که کلام امّ خالد را بشنوي؟ من عرض کردم: آري اي فرزند رسول خدا و با شنيدن آن
شادمان مي گردم… در همان موقع ام خالد به خدمت امام آمد و سخن گفت. ديدم وي در کمال فصاحت و بلاغت صحبت مي کند.
سپس حضرت پيرامون موضوع ولايت و برائت از دشمنان با او سخن گفت.[19]
6- زبيده
مشخصات کاملي از او نقل نشده است. احتمال دارد زبيده زن هارون الرشيد باشد که شيخ صدوق(رحمة الله عليه)
درباره اش گفته است وي يکي از هواداران و پيروان اهل بيت(عليهم السلام) است.
هنگامي که هارون دانست از شيعيان است قسم خورد که طلاقش دهد. زبيده کارهاي خدماتي بسياري داشت
که يکي آبرساني به عرفات است. همچنين نوشته اند وي يکصد کنيز داشت که همگي حافظ قرآن بودند
و هر کدام موظف بودند که يک دهم قرآن را بخوانند به گونه اي که از محل سکونت او صداي تلاوت قرآن همانند زمزمه زنبور عسل بلند بود.
زبيده در سال 216 ه.ق، رحلت کرد.[20]
7- حبّابه والبيه
از زنان والامقامي است که دوره زندگي هشت امام معصوم(عليهم السلام) را درک کرد و پيوسته مورد لطف و عنايت ايشان قرار داشت.
در يک يا دو نوبت به وسيله امام زين العابدين و امام رضا (عليهماالسلام) جواني اش به او بازگردانده شد.
اولين ملاقات وي با امير مؤمنان(عليه السلام) بود که از آن حضرت دليلي بر امامت درخواست کرد.
حضرت در حضور وي سنگي را برداشت و بر آن مهر خود را نقش کرد و اثر آن مهر در سنگ جاي گرفت و به او فرمود:
پس از من هر که توانست در اين سنگ چنين اثري برجاي بگذارد او امام است. از اين رو حبابه پس از شهادت هر امامي نزد امام بعدي
مي رفت و آنان مهر خود را بر همان سنگ مي زدند و اثر آن نقش مي بست. نوبت که به امام رضا(عليه السلام) رسيد
حضرت نيز چنين کرد. حبابه نه ماه پس از رحلت آن امام زنده بود و پس از آن بدرود حيات گفت.[21]
روايت شده است که وقتي حبابه به خدمت امام زين العابدين(عليه السلام) رسيد يکصد و سيزده سال از عمرش سپري شده بود.
حضرت با انگشت سبابه خود اشاره اي نمود و جواني اش بازگشت.[22]
همچنين نوشته اند: صورت حبابه از زيادي سجود سوخته و از عبادت همانند چوب خشکيده اي شده بود.[23]
8- قنواء
دختر رشيد هجري، يکي از شيعيان و پيروان علي(عليه السلام) و خود از ياران با وفاي حضرت امام جعفر صادق(عليه السلام) است.[24]
وي دختر بزرگمردي است که در راه محبت و دوستي امير مؤمنان(عليه السلام) به طرز دلخراشي به شهادت رسيد.
از گفتار شيخ مفيد برمي آيد که قنواء به هنگام ورود پدرش نزد عبيداللّه بن زياد شاهد قطع دو دست و دو پاي پدر خود بوده
و به کمک ديگران بدن نيمه جان پدر را از دارالاماره بيرون آورده و به خانه منتقل کرده است. روزي قنواء به پدرش گفت:
پدرجان، چرا اين همه خود را به رنج و مشقت عبادت مي اندازي! پدر درجواب گفت: دخترم، پس از ما گروهي خواهند آمد
که بينش ديني و شدت ايمانشان از ما، که اين همه خود را به زحمت عبادت انداخته ايم، بيشتر است.[25]
نتيجه بحث
با بررسی به عمل آمده در اين تحقيق روشن می شود که حضور زنان در دولت و حکومت حضرت مهدی(عج) از جمله مسائلی است
که در روايات فراوانی به آن اشاره شده و از مجموع 313 نفری که هسته اصلی ياوران مهدی را تشکيل می دهند 50 نفر آنان زنان هستند.
اگر چه تعداد زنان و مردانی که در حکومت آخرالزمانی به نصرت حضرت حجت(عج) قيام میکنند
منحصر در اين تعداد نيست و زنان و مردان شايسته ديگری که چه در عصر حضور و چه در زمانهای سابق با تقويت ايمان
و اصلاح عمل به خودسازی پرداخته اند، عهده دار مناصب و مشاغل گوناگونی در آن حکومت خواهند بود.
منابع :
[1]. بحار الانوار، ج52، ص352
[2] - همچنين امير مومنان در روايتی مي فرمايد: هرگاه قائم ما قيامت کند درندگان با انسان ها کاري ندارند
تا جايي که زني از عراق به شام مي رود بدون اين که درنده اي او را نگران سازد و يا از درنده اي بترسد.
همچنين قتاده مي گويد «زني به همراه پنج زن ديگر بدون داشتن مردي به حج مي روند و از چيزي ترس ندارند .
عدي بن حاتم نيز در روايتی نقل میکند: به يقين روزي فرا مي رسد که زني ناتوان به تنهايي از حيره ( نزديکي نجف) به زيارت
خانه خئا مي رود و از کسي جز خدا نمي ترسد. شيخ صدوق، خصال ، ب400، ص 255
[3]. طبسی، نجم الدين ، چشم اندازی به حکومت امام مهدی، انتشارات دفتر تبليغات حوزه علميه قم،1385، ص68
[4]. همان، ص76
[5]. علی اصغر رضوانی، همان، 1384، ص593
[6]. بقره/148
[7]. همان، ص594
[8]. علی کورانی عاملی،المعجم الموضوعی الامام المهدی، ص459
[9]. شيخ عباس قمی، سفينة البحار، ج 2، ص294
[10]. علی کورانی عاملی، همان، ص349
[11]. محلّاتی ذبيح الله، رياحين الشريعة، دارالکتب الإسلامية، 1385، ج 4، ص41
[12]. نجم الدين طبسی، همان ص73
[13]. علی بن ابی الکرم، معروف به ابن الاثير، اسدالغابه، انتشارات دار احياء التراث العربی، ج 5، ص481
[14]. شيخ ذبيح الله محلاتی، همان، ج5، ص80
[15]. همان، ج5، ص80
[16]. همان، ج 2، ص327
[17]. طبسی، محمد جواد ، نقش زنان در جنگ، کميته فرهنگی ستاد امور جنگ، انتشارات پيام آزادی، ص20
[18]. همان، ص20
[19]. نجم الدين طبسی، همان، ص 73، به نقل از معجم الرجال الحديث، ج14، ص23
[20].همان، ص72 به نقل از تنقيح المقال، ج3، ص70
[21]. همان، ج 3، ص78
[22]. شيخ عباس قمی، سفينة البحار، ج 1، ص 204،
[23]. همان
[24]. نجم الدين طبسی، همان، ص75
[25]. عبدالله بن محمدبن نعمانی ملقب به شيخ مفيد، الاختصاص، انتشارات جامعه مدرسين حوزه علميه قم، 1307،