یادداشتی ازعمق پلاسکو دوستان و همراهان عزیز امروز در ساعت های گذشته چندین نفر از شما عزیزان اعلام آمادگی کردید برای کمک کردن به حادثه پلاسکو تشکر میکنم که دغدغه مندید و خوشحالم که با شما در یک مسیر حرکت میکنم. ولی میخوام به نکته ای اشاره کنم که شاید نباید در این شرایط بگم ولی دلم طاقت نیاورد. اینو بدونید که اون آتش نشانی که جونش رو کف دستش گرفت و رفت تو ساختمان تا اموال ما از بین نره میتونه فرزند داشته باشه، همسر، پدر، مادر، برادر، خواهر و آدم هایی که دوستشون داره. بدونید که برای اضافه کاری نمیرن تو حریق چون بهشون تعلق نمیگیره بدونید که اونا هم مثل ما از پوست و گوشت و استخوان تشکیل شدن و در برابر آتش و آوار آسیب پذیرند. و اما بعد… عده ای در این شرایط از آسمان و زمین بد میگن و ناسزا و بد بیراه نشر میدن و همه تقصیر رو میندازن گردن مدیران (حالا کدوم مدیر نمیدونم، مالک، مدیریت شهری، شهردار، تجهیزات و …) و خیلی هم سعی میکنن کارشناسانه صحبت کنن به همین دلیل بر خودم واجب دونستم این مطلب رو بنویسم. بدونیم که: تا وقتی همه میگن اون یکی، تا وقتی تو ماشین ها و منازل خودمون کپسول نداریم (کار کردن باهاش رو هم بلد نیستیم، فرق فوم،پودر و گاز رو هم نمیدونیم)، تا وقتی تو خونه کوله نجات و دستگاه فشار خون نداریم، تا وقتی کیف کمک های اولیه نداریم و ۴ تا وسیله اضطراری نگه نمیداریم، تا وقتی یه مانور تو زندگیمون جدی شرکت نکردیم همه رو به زور برامون گذاشتن (اگر رفته باشیم تازه)، تا وقتی برای شرکت در یه دوره امدادی و ایمنی هزینه نکردیم و نمیدونیم نقطه امن محله و خونه ما کجاست و دنبالشم نمیریم، این میشه نتیجه کار بزرگ میشیم، مدیر میشیم (دولتی و خصوصی) اون موقع است که آمبولانس و تجهیزات امدادی و نیروی انسانی متخصص برامون همون اهمیت رو دارن که موارد بالا تو خونه برامون داشتن یعنی فرهنگ ایمنی و امدادی نداریم یعنی نمیفهمیم #پیشگیری چیه و چقدر ارزون تر از عملیاته. این میشه نتیجه که تو کشور نسبت مطالبه قیمت مرغ و گوشت و روغن (که همه برای سلامتی فعلی ما مضر هستند) از مطالبه ایمنی و امدادی مون بیشتر و مهم تره این میشه که آدم ها با حضور بی دلیل و بی خود در محل حادثه امداد رسانی رو مختل میکنن این میشه که تاب آوری ما در بلایا تقریبا صفره. این میشه که در حوادث فقط دنبال مقصر می گردیم (که در حادثه ای مثل زلزله اونم نمیتونیم پیدا کنیم) این میشه که مدیر یه ساختمون براش آسانسور مهم تره تا سیم کشی اصولی ساختمان این میشه که تو سیستم دولتی اخراجی ها و آدم های ضعیف تر و توبیخ شده رو میفرستن واحد بحران. این میشه که تقریبا تو تمام ادارات دولتی بحران و بلایا پست و سمت نیست یه مقام تشریفاتی است که به یه نفر میگن تو با حفظ سمت قبلی مسئول بحران هم باش این میشه که اخطار عدم رعایت موارد ایمنی برامون شوخیه، دنبال حل کردنش با شیرینی و دستخوش و… هستم. به جان خودم تو این مورد فرهنگ رو باید تک به تک ایجاد کنیم تا شاهد شهادت این جوان های دسته گل نشیم. حالا منتقدان برن ببینن خودشون تو زندگی وضع ایمنی و امدادی شون چطوره بعد جیغ بزنن خواهش میکنم به اندازه دغدغه لاغر شدن و عمل بینی و مارک لباس و دیزاین خونه و دیدن فیلم و سریال مورد علاقه به ایمنی و امداد و بلایا هم توجه کنید، خواهش میکنم نگذارید یه امدادگر، آتش نشان، نجاتگر، تکنسین بخواد جور بی فرهنگی ما رو بکشه والسلام ضمنا اگر یه نفرم از آتش نشان های ما جونش رو از دست داده باشه تو حادثه پلاسکو برای من عزای عمومی است نه به معنای تعطیل شدن و کار نکردن به معنای ناراحت بودن غمگین بودن دعا کردن براش