یکی از علما می فرمود: روزی خانمی به من تلفن زد و گفت:من مشکلی دارم می خواهم مرا راهنمایی کنید گفتم : مشکل شما چیست؟گفت : من از اول از اهل سنت بودم و بعد وقتی کتابی که پیرامون سرگذشت اشخاصی که خدمت امام زمان علیه السلام رسیده اند را خواندم شیفته مکتب تشیع شدم و مطالعات زیادی در این زمینه دارم و دائما از خدای تعالی خواسته ام که من هم خدمت امام زمان برسم و سه مرتبه در خواب خدمت امام زمان رسیدم ولی در هر سه دفعه مثل اینکه آن حضرت از من غضبناک و ناراحت بودند و روی از من بر می گرداندند و نمی گذاشتد صورتشان را ببینم و من از این برخورد و عمل آن حضرت بسیار نگران بودم.
گفتم:شاید مشکل اخلاقی داشته باشید که باعث شده امام زمانتان از شما ناراحت باشند خوب است قدری فکر کنید و بینید شما چه اخلاق زشتی دارید که باعث شده آن حضرت از شما ناراحت باشند.
در حین گفتگو آن خانم با اشک و گریه شدیدی گفت:بله حاج اقا من از تماس و اختلاط با نامحرمان ابائی ندارم
گفتم:باید مشغول جهاد بزرگی شوید و اولین کاری که باید انجام دهید توبه است و دیگر هرگز با نامحرمان اختلاط نداشته باشید و در حفظ حجاب و عفاف خود آن گونه که قرآن می فرماید مواظب باشید.در اینجا بعضی از آیات قرآن را برای او خواندم و سپس افزودم : بزرگترین جهاد زن عفاف و حفظ حجاب است.راه و روش توبه را به او گفتم و چند کتاب به او معرفی کردم.
او خداحافظی کردو بعد از مدتی بازآن خانم تماس گرفت و با اشک و گریه که این بار اشک و گریه او از ناراحتی نبود بلکه اشک شوق و شادی بود گفت:
پس از توبه نصوح که کردم و توسلات شدید دیشب در عالم رویا مورد عفو آن امام عزیز قرار گرفتم و توبه ام را پذیرفتند و من با آن حضرت عهد بسته ام دیگر تا آخر عمر گاه نکنم و در حفظ حجاب و عفاف خود کوشا باشم
کتاب ملاقات بانوان با امام زمان،ص 63