4. شركت مستقیم در نبرد: زنان در اكثر جنگهای صدر اسلام شركت داشتند، اما نقش زنان در عاشورا نقشی متفاوت بود. جنگ نابرابر، احساسات عمیق زنان را برانگیخت و بعضی از آنها، برای حمایت از امام حسین(ع)، به صحنه نبرد آمدند و با تیرك خیمه كه تنها سلاح آنان بود، به سوی دشمن هجوم بردند. بحریه مادر عمرو بن جناده بانویى كه پس از شهادت شوهرش فرزندخود را براى یارى امام حسین(ع) به میدان فرستاد. آن جوان مدتى جنگید تا به فیض شهادت نایل آمد. آنگاه سپاه عمر سعد سر از بدن آن جوان جدا و آن را به اردوگاه امام حسین(ع) پرتاب كردند. در این حال مادرش عمود خیمه را كشید و به یزیدیان حمله برد. او پس از آنكه دو نفر از دشمن را به هلاكت رساند، به دستور امام حسین(ع) به اردوگاه بازگشت.(6) ام وهب همسر عبدالله بن عمیر كه پس از شهادت وهب پسرش به بالین فرزند آمد و شروع كرد خونهاى چهره او را پاك كند. شمر كه ناظر این صحنه بود به غلامش دستور داد تا با عمود ضربهى بر سر مادر وهب وارد كند. بر اثر آن ضربه سر مادر وهب شكافته شد و در كنار بدن فرزند به شهادت رسید. او تنها زنى بود كه در قیام امام حسین(ع) به شهادت رسید.(7)
5. آرام كردن كودكان و تسلی آنان: وظیفه زنان، در روز عاشورا، بسیار سنگین بود. آنان علاوه بر این كه شاهد شهادت مردانشان بودند، بایستی كودكان تشنه و مضطرب را آرام میساختند تا مبادا صدای گریه آنها، دیگر رزمندگان را دچار تزلزل كند. آن گاه كه خیمهها آتش گرفت و كودكان هراسان به بیابان گریختند، این زنان بودند كه جگر گوشههای آل رسول را پیدا كردند، در آغوش كشیدند و آرام نمودند و بدین ترتیب باید كوهها در مقابل استقامت زنان كربلایی، سر تعظیم فرود آورند و صحراها در برابر وسعت وجودی ایشان احساس حقارت كنند.
ب- نقش زنان پس از عاشورا
در واقع رسالت اصلی زنان در انقلاب عاشورا پس از وقوع این واقعه جانكاه آغاز میشود. از آنجا كه در انقلاب عاشورا همهی مردان بهجز حضرت امام سجاد(ع)، به شهادت رسیدند، زنان رسالتسنگین پیام رسانی انقلاب را بردوش داشتند. آنان میبایست با وجود شرایط سخت جسمى و روحى، از اندیشه و كلام و احساس یارى گرفته و با خطبههاى پرشور خویش، مردم را نسبت به حقیقت انقلاب عاشورا و آنچه در آن گذشته بود و هدفی كه امام حسین(ع) به خاطر آن به این قیام دست زده بود آگاه سازند.
میتوان گفت اگر این زنان نبودند، چه بسا انقلاب عاشورا در سایه تبلیغات و شایعه پراكنی حكومت شام، تحریف میشد و خونهای كه در كربلا ریخته شده بود، هدر میرفتند. زنان كربلا به رهبرى زینب(س)، به نشر معارف اسلام و رساندن پیام شهیدان پرداختند تا ضمن جلوگیری از تحریف این انقلاب بزرگ، به تبیین آموزههای اصیل دین اسلام بپردازند. اگر به نتایج كارهای زنان پس از انقلاب عاشورا دقت كنیم، به راحتی میتوانیم به هدف والاى امام حسین(ع) از همراه نمودن زنان و كودكان، در این انقلاب نیز پى ببریم.
شهید مطهرى در این مورد میگوید: «ابا عبدالله(ع) اهل بیتخودش را حركت مىدهد، براى این كه در تاریخ رسالتى عظیم را انجام دهند. براى این كه نقش مستقیمى در ساختن این تاریخ عظیم داشته باشند. با قافله سالارى زینب، بدون آن كه از مدار خودشان خارج شوند. دقیقا از عصر عاشورا زینب تجلى مىكند و از آن به بعد رهبری كاروان كربلا به او واگذار می شود.»(8)
اما واكنش زنان در پیوند به عاشورا را حداقل به سه دسته مىتوان تقسیم نمود:
1. حماسه آفرینى زینب(س)، در نهضت عاشورا: همان گونه كه مىدانیم، حفظ و نگهدارى یك نهضت و انقلاب، از انجام آن مهمتر است. حضرت زینب(س) بعد از حادثه جانسوز دهم محرم الحرام سال 61 هجرى، پیام رساى خویش را از دشتخونین كربلا براى مسلمانان ابلاغ نمود و آن را براى همیشه در تاریخ، زنده نگاه داشت .البته، حضور و نقش عظیم آن حضرت در نهضت كربلا، منحصر به بعد از قیام نیست، بلكه ایشان از ابتداى راه، حضورى فعال و تعیین كننده در انقلاب حسینى داشتند. همیارى حضرت زینب(س) با امام حسین(ع) در انجام مسؤولیتها را مىتوان بزرگترین نقش آن حضرت، تا قبل از ظهر عاشورا دانست. آن حضرت به عنوان امین امام، بخش وسیعى از مسؤولیتها و امور كاروان را بر عهده داشت، تا امام(ع) فرصت و فراغت بیشترى براى آماده سازى قیام داشته باشد .
اما اصلىترین وظیفه حضرت زینب(س)، بعد از ظهر عاشورا، متجلى مىشود. اگر نبود زینب، نه تنها انقلاب امام حسین(ع) دستخوش تحریف مىگردید، بلكه اسلام نیز در معرض خطر جدى قرار مىگرفت .تبلیغ پیام شهادت، سرپرستى قافله اسرا، پرستارى از امام سجاد(ع)، حفظ و حراست زنان و كودكان، و … مسؤولیتهاى سنگینى بود كه آن حضرت پس از قیام عهده دار بود .
سخنرانیهای زینب(س)، در كوفه و شام، آن چنان شورانگیز بود كه اركان حكومت اموى را به لرزه انداخت. سخنان پرشور او در تشریح اهداف انقلاب حسینى و بیان اوضاع اندوه بار روز عاشورا، دسیسهها و جنایات رژیم اموی را برملا نمود. روشنگرىهاى آن حضرت، توانست جامعه چشم و گوش بسته آن زمان را بیدار كند. خطابههاى پرشور حضرت زینب(س) حتی پس از عزیمت به مدینه، هراس عظیمی در دل بنى امیه پدید آورد و به همین جهت، آن حضرت را به مصر تبعید نمودند.(9)
یكى از سخنرانىهای زینب (س)، سخنرانى او در كوفه است. سخنان حضرت زینب(س) در كوفه چنان تأثیرى در مردم گذاشت كه راوى گوید: پس از خطبه زینب مردم را دیدم كه از شدت پشیمانى حیرت زده دستان خود را به دندان مىگزند، در آن میان پیرمرد سالخوردهاى را در كنار خود مشاهده كردم كه چنان مىگریست كه محاسن سپیدش از اشك تر شده بود. او دست به جانب آسمان برداشته و مىگفت: پدر و مادرم فداى شما باد! پیران شما بهترین سالخوردگان، زنان شما بهترین زنان، كودكان شما بهترین كودكان و دودمان شما دودمانى كریم و فضل و رحمت شما رحمتى بزرگ است.(10)
2. نقش دیگر زنان حاضر در كربلا: علاوه بر حضرت زینب كه با خطابهها و سخنرانىهاى خود، غوغایی را در شهرهای كوفه و شام به راه انداخت، دیگر زنان حاضر در كربلا نیز با ارایه خطابه و سخنرانی، به روشنگری و رساندن پیام امام حسین(ع) پرداختند و مردم را نسبت به ماهیت حكومت ظالمانه یزید و عملكرد غیر انسانی كوفیان آگاه ساختند. بر اساس آمارهای تاریخى، بیست و یك زن در روز عاشورا، از سپاه و كاروان امام حسین به اسارت درآمدند. زنانى چون ام كلثوم دختر امام(ع) و فاطمه صغرى دختر امام حسین(ع) هركدام با خطبههاى پرنفوذ خود چنان تاثیرى بر اذهان خفته مردم گذاشتند كه زمینه ساز تحولاتى عظیم و قیامهایى چون قیام توابین و قیام مختار گردیدند.
3. سخنرانى فاطمه دختر امام حسین(ع) در كوفه آن چنان در مردم اثر كرد كه همه به گریه افتادند و گفتند: اى دختر پاكان! بس است، دلهاى ما را سوزاندى، سینههاى ما را تنگ كردى و اندرون ما را آتش زدى.(11)
امكلثوم دختر امام على(ع) نیز در شهر كوفه به ایراد سخن پرداخت و پس از سخنان او آن چنان مردم منقلب شدند كه راوى مىگوید پس از سخنان امكلثوم صداى ضجه و گریه و زارى مردم بلند شد. زنان موهاى خود را پریشان كردند و خاك بر سر خود مىریختند، صورتهاى خود را خدشه مىزدند و سیلى به صورت خود مىنواختند و مرگ و نابودى خود را درخواست مىكردند و مردان نیز مىگریستند. پس هیچ زن و مردى دیده نشد كه مثل آن روز گریه كند.(12)
4. زنانی دیگری كه در كربلا نبودند: علاوه بر اهل بیت كه مسؤولیت اصلى پیامرسانى نهضت امام حسین(ع) را به عهده داشتند، زنان در شهرهاى دیگر با عزادارى و گریههاى خود پیام نهضت حسینى را به مردم مىرساندند و به این وسیله وجدانهاى مردم را از خواب گرانى كه در آن فرو رفته بودند، بیدارمىكردند.
- زنان مدینه: وقتى خبر شهادت امام حسین(ع) به مدینه رسید، اسما دختر عقیل با گروهى از زنان برسر قبر پیامبر(ص) رفتند و در آنجا ناله سر دادند و مهاجر و انصار را این گونه مخاطبقرار دادند: چه خواهید گفت در پاسخ پیامبر اكرم(ص) در روز قیامت كه فقط سخن صدق پذیرفته مىشود وقتى كه آن حضرت از شما مىپرسد: چرا عترت مرا یارى نكردید و شما آنان را در مقابل ستمگران تنها گذاردید و تسلیم ظالمان كردید.(13)
- زنى از قبیله بنى بكر: بعد از ظهر عاشورا، زنى از قبیله بنى بكر كه همسرش در لشكر عمر بن سعد بود، از وضعیت اسراء متاثر شده، شمشیر به دست مىگیرد و به سوى سپاه كوفه هجوم مىبرد و به قوم خود مىگوید: اى آل بكر! دختران رسول خدا را غارت كنند، در حالى كه جز خدا پناهگاهى ندارند، براى خونهاى رسول خدا (ص) قیام كنید كه همسرش او را از این كار منع كرد و به اردوگاه باز گرداند.(14)
- زنان بنى اسد: پس از پایان جنگ، بدنهاى مطهر شهدا بر روى زمین تفتیده كربلا مانده بود و هیچ كسى جرئت نداشت كه براى دفن و كفن اجساد قدم بردارد؛ چرا كه طبق دستور عمر سعد، مامورى بر بدنها گمارده شده بود. در این وضعیت، زنان قبیله بنى اسد كه در نخلستانهاى نزدیك كربلا بودند، با بیل و وسایل دیگر، به سوى میدان هجوم بردند. مردان آنها با دیدن حركتشجاعانه زنان، به كمك آمدند و به كفن و دفن شهیدان پرداختند.(15)
- همسر خولى: پس از آن كه خولى بن یزید اصبحى سر مبارك امام را براى كسب جایزه به كوفه برد، ابتدا آن را به خانه برد. همسرش در نهایت اعتراض، شوهرش را طرد و نسبت به او ابراز انزجار نمود. سپس به حیاط رفت و نزدیك سر مبارك امام تا صبح بیدار نشست.(16)
علاوه بر این، زنان دیگری نیز بودند كه نسبت به حادثه عاشورا متاثر شدند و در عزای امام حسین مراسم عزاداری برپا نمودند و از این طریق پیام عاشورا را به مردم رساندند و باعث شدند كه این نهضت بزرگ هم ماندگار گردد و هم از تحریف آن جلوگیری شود كه از آن جمله میتوان از زنان آل ابى سفیان نام برد.
درسهای كه زنان كربلا آموختند
نقش بیهمتای زینب و دیگر زنان حاضر در انقلاب عاشورا را نمیتوان به این راحتی درك كرد؛ زیرا از یك طرف آنان نه تنها با پیام رسانی اهداف انقلاب امام حسین(ع) را روشن ساختند كه جاودانگی و ماندگاری آن را برای همیشهی تاریخ بیمه نمودند. علاوه براین، فعالیت موثر همین زنان باعث شد كه تا حد زیادی از تحریف انقلاب عاشورا جلوگیری صورت گیرد. از سوی دیگر، برای درك اهمیت حضور زنان در نهضت عاشورا، باید شرایط جسمی و روحی آن را درك نمود. زنانی كه در اوج تالمات روحی، به اسارت دشمن در آمدند و نه تنها اختیار از كف ندادند كه باعث رسوایی دشمن نیز گردیدند.
این شیر زنان با حفظ ارزشهای دینی، حجاب و عفاف توانستند ماهیت اسارت را تغییر داده و آن را به حریت بخشی و آزادیخواهی تبدیل نمایند. آنان همچنین با برگزاری مراسم عزاداری و گریهها و شیونهای خود، بعد عاطفی و تراژدیك واقعه عاشورا را عمق بیشتر بخشیده و عواطف خفته انسانهای بیخبر آن روز را از خواب بیدار كنند و احساسات و عواطف آنها را تحریك نمودند و باعث شدند كه پس از قیام عاشورا، قیامها و نهضت های گوناگون علیه حاكمیت بنی امیه به راه انداخته شود.
در این میان نقش زینب (س) واقعا فراتر از تصور است، او در مقام یك زن كه كوهی از مصیبت را تجربه نموده و نه تنها در مقابل آن قد خم نكرد كه سرپرستی كاروان اسرا را نیز به عهده گرفت و گروهی از زنان بیشوهر، مصیبت دیده و اطفال را سرپرستی، حفاظت و رهبری نمود. آری زینب «مدیریت در شرایط بحران» را به خوبی و با پیام رسا به تاریخ آموخت. وی مجموعهی بازمانده را در راستای اهداف نهضت، هدایت كرد و با هر اقدام خنثی كننده نتایج عاشورا از سوی دشمن، مقابله نمود و نقشه های دشمن را نقش بر آب ساخت.
زینب (س) و دیگر شیر زنان كربلا در اوج مصیبتهای وارده، حداقل سه درس بزرگ و تاریخی را به جامعه انسانی و بخصوص زنان پس از خود آموختند:
ـ حفظ ارزشهای دینی و اعتراض به هتك حرمت خاندان نبوت و رعایت عفاف و حجاب در برابر چشمهای آلوده؛
ـ تغییر ماهیت اسارت و تبدیل آن به آزادی بخشی؛
ـ عمق بخشیدن به بعد عاطفی و تراژدیك كربلا.
پینوشتها:
1. مطهری، مرتضى، حماسه حسینى،(1378) ج1، تهران: انتشارات صدار، چاپ31، ص289.
2. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج3، ص193.
3. سیدبنطاووس، اللهوف،(1369ه.ق)، منشورات المطبعه الحیدریه، صص45 و 46.
4. مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال فی علم الرجال، ج3، ص83.
5. نقش زنان مسلمان در صدر اسلام، ص26؛ به نقل از حیدری، سیده ارغوان، «نقش زن در قیام عاشورا» مجله شمیم یاس، اسفند 1382، شماره 12، ص11.
6. خوارزمى، مقتل الحسین(ع)، ج2، ص21 و22.
7. امعلى مشكور، محمد الحسون، اعلام النساء المؤمنات، (1411)، انتشارات اسوه، چاپ اول، ص373.
8. مطهری، مرتضى، پیشین، ص289.
9. الحسنى، هاشم معروف، جنبشهاى شیعى در تاریخ اسلام، ص522.
10. نظرى منفرد، على، قصه كربلا، انتشارات سرور، ص430.
11. المقرم، عبدالرزاق، مقتل الحسین(ع)، (1411ه.ق)، دارالثقافة للطباعة و النشر، الطبعة الثانى، ص315.
12. علامه مجلسى، بحارالانوار، ج45، ص112.
13. شیخ طوسى، الامالى،(1414) دار الثقافه، چاپ اول، ص89-90.
14. فاطمه رجبى، زن در حماسه كربلا، ص70.
15. همان، ص74.
16. قمی، شیخ عباس، نفس المهموم (ترجمه فارسى)، ص478.
صفحات: 1· 2